تاریخ یونان باستان اساطیر یونان کتابخانه آثار افلاطون نمایشنامه ها یادداشت‌ها گالری درباره ما

گروه فرهنگی هنری اِخــو

تاریخ، فرهنگ و هنر هلنی

اُستراسیزم ویژگی منحصر به فرد دموکراسی در یونان باستان

استراسیزم

استراسیزم (Ostracism) به یونانی ὀστρακισμός یک ویژگی منحصر به فرد سیستم دموکراسی دولت-شهر آتن باستان بود که توسط کلایستنیس (508 پیش از میلاد) ابداع و طراحی شد.

۹۹/۰۵/۱۸
۰ نظر
مسعود سلطانیان

تمثیل غار افلاطون

تمثیل غار افلاطون

تمثیل غار مثالی است در کتاب جمهور افلاطون برای مقایسه تاثیر تربیت (پایدیا: παιδεία) با کمبود آن در سرشت آدمی.
سقراط تمثیل غار را پس از تمثیل خورشید و تمثیل خطوط جداکننده به برادر افلاطون (گلاوکن) توضیح میدهد.
در این تمثیل افرادی در تمام عمرشان در برابر دیوار خالی غار در حالی که به دیواری دیگر تکیه داده اند به زنجیر کشیده شده اند.

۹۹/۰۵/۱۳
۰ نظر
مسعود سلطانیان

کانال تلگرام

به اطلاع دوستان میرسانیم که کانال تلگرام گروه فرهنگی هنری اِخو آغاز به فعالیت کرده است.
در این کانال علاوه بر موضوعات این وبلاگ، مطالب جالبی در مورد فرهنگ، تاریخ و ادبیات یونان باستان قرار خواهیم داد.

 گروه فرهنگی هنری اِخــو


Telegram ID: @ekhogroup

۹۹/۰۳/۰۳
۰ نظر
امیر جواهری

ساختار سیاسی آتن

ساختار سیاسی آتن
برای مشاهده تصویر بزرگتر " دیاگرام ساختار سیاسی آتن" اینجا کلیک کنید.

قبل از اصلاحات سولون آتن توسط چند آرخون که در آراپاگوس ساکن بودند اداره می‌شد. آرخون ها اعضای قدرتمندترین خانواده‌های اشراف بودند و سایر شهروندان تأثیری در تصمیمات شهر نداشتند؛ اما پس از اصلاحات سولون و کلایستنیس اداره‌ی دولت شهر کم کم از دست اشراف خارج و به دست مردم افتاد.

۹۹/۰۲/۲۵
۰ نظر

توضیح در مورد علت نامگذاری -افسانه اِخـــو

شاید تاکنون کلمه ی اخو را نشنیده باشید. اما مسلما با کلمه ی اکو آشنا هستید. اگر روبروی کوهی بایستید و با صدای بلند فریاد بزنید ، بازگشت صدای خود را خواهید شنید، این بازگشت صدا را در فارسی پژواک صدا و در انگلیسی اکو میگویند.

جالب است که بدانید ریشه ی کلمه ی اکو از واژه ی یونانی  ἦχώ (خوانده میشود اِخــو) گرفته شده است و پشت این واژه اسطوره ای پرمعنا وجود دارد.

در اسطوره های یونانی چنین آمده است:

اِخو یکی از نیمف های  (حوریان) کوهستان بود که در کوه کیتاریون ساکن بود.(کوه کیتاریون در یونانی به معنی کوه سرنوشت است و جالب است که بدانید که در همین کوه نیز بود که اودیپ  در نوزادی رها میشود،برای همین است که در نمایشنامه ی اودیپ اثر سوفوکل  از زبان اودیپ میشنویم که میگوید من  فرزند سرنوشت ام).

زئوس از همنشینی با این نیمف های زیبا لذت میبرد و گاه گاه به زمین میآمد و آنها را ملاقات میکرد.هرا همسر حسود زئوس، به این ملاقات ها مشکوک شد و عاقبت وقتی زئوس و اِخو را در کوه کیتاریون دید، بر اِخو که تلاش داشت از زئوس دفاع کند خشم گرفت .و برای تنبه اِخو، او را نفرین کرد تا او فقط قادر به ادای چند کلمه ی آخر از صحبتهای دیگران باشد.

بدین گونه بود که وقتی اِخو عاشق نارسیسِ خودشیفته (واژه ی narcissism در انگلیسی به معنی خودشیفتگی از اسم او ریشه گرفته است) شد،با وجود اتفاقاتی که بین آنها افتاد ، به علت همین نفرین او قادر نشد که عشق خود را به نارسیس ابراز کند ، و مجبور بود که او را که هر روز بیش از پیش در عشق به خود غرق میشد ، ببیند و عذاب بکشد.

نارسیس و اِخو

به دلیل این عشق نافرجام، اِخو روز به روز بیشتر تحلیل میرفت و سرانجام همه چیز او از بین رفت. زیبایی اش را از دست داد،پوستش خشک شد و چین افتاد و استخوانهایش به سنگ تبدیل شد. امروزه تنها چیزی که از اِخو باقی مانده است بازمانده ی طنین صدای او است.

اگر روزی به کوهستان رفتید ، در برابر کوهی بایستید و با صدای بلند هر واژه یا جمله ای که میخواهید را فریاد بزنید، صدای اِخــو را خواهید شنید  .

اخو

مدخل ویکیپدیای انگلیسی درباره ی اِخو

۹۴/۰۷/۱۵
۰ نظر