این ایده که حیوانات و حتی انسانها نوادهی انواع دیگری از حیوانات هستند (فرگشت یا تکامل) به فیلسوفان پیشاسقراطی برمیگردد.
آناکسیمندر اهل میلتوس [۶۱۰-۵۴۶ پیش از میلاد] این ایده را مطرح کرد که اولین موجودات زنده در آب زندگی میکردند و پس از سپری شدن دوران زیر آب بودن زمین، اولین اجداد خشکی زی انسانها در آب بدنیا آمدند و تنها بخشی از زندگیشان را در خشکی گذراندند یا به عبارت دیگر دوزیست بودند. او همچنین مطرح میکند که اولین انسان که به شکل کنونی وجود دارد باید نوادهی نوع دیگری از حیوانات باشد و حدس میزند که احتمالا یک ماهی بوده باشد. در اواخر قرن نوزدهم از آناکسیمندر به عنوان اولین داروینی یاد کردند.
اما دیگر فیلسوفان یونانی باورمند به هدفمندی و غایت گرایی بودند و انسان را اشرف مخلوقات میدانستند که این باور به مسیحیت نیز تسری پیدا کرد؛ هرچند که اصل بقای اصلح بین نخبگان هلنی پذیرفته شده بود.
از معدود فیلسوفان مخالف هدفمندی حیات،لیکورتیوس اهل یونان بزرگ (روم) [۹۹-۵۵ پیش از میلاد] معتقد بود که تکامل کیهان، زمین،حیات و حتی جوامع انسانی کاملا تابع مکانیزم طبیعی بدون دخالت نیروهای فراطبیعی است.
دوباره به عقب نگاه کن
که چگونه ادوار بی پایان زمان آمدند و رفتند
پیش از تولد برای ما هیچ است
این آینهایست که طبیعت روبروی ما گرفته است
تا پس از مرگمان را ببینیم
چه چیز آنجا این همه وحشتناک بنظر میرسد؟
چه چیز این همه غمانگیز است؟
آیا بیش از هر خوابی آرامش بخش نیست؟لیکورتیوس شاعر و فیلسوف رومی (۹۹-۵۵ پیش از میلاد)
از کتاب در باب طبیعت چیزها