بنای ساختار سیاسی منحصر به فرد اسپارت را قانونگذار اسطوره ای به نام لیکورگوس گذاشته است.
شهروندان
تمامی ساکنان اسپارت شهروند نبودند. فقط کسانی که مراحل تربیت نظامی خاص اسپارتی (آگوگی) را با موفقیت پشت سر میگذاشتند حق داشتند خود را شهروند اسپارت بدانند.
گروهی دیگر از افراد که ساکن اسپارت بودند اما شهروند نبودند پریوکی ( Perioeci or Períoikoi) نامیده میشدند که متاسفانه اطلاعات چندانی از آنها در دست نیست ، گرچه میتوان حدس زد بعضی از آنها دارای مشاغل و پیشه لازم برای اقتصاد جامعه اما دور از شان یک شهروند میدانستند. گروه دیگر هیلات ها بودند. هیلات ها در واقع بردگانی بودند که مشترکا به مالکیت دولت شهر درآمده بودند. آنها در حدود 90 درصد جمعیت اسپارت را تشکیل میداند و بیشتر ساکنان منطقه ی مسینا بودند که توسط اسپارت فتح شده بود.
سیستم دوشاهی
اسپارت دو شاه داشت که به صورت موروثی از خاندان های آگیادها (Agiad) و یوریپونیدها (Eurypontid) حکمرانی میکردند. هر دوی این خاندان ها خود را نوادگان هرکول میدانستند. در هر صورت قدرت شاهان در اسپارت مطلق نبود بلکه شاهان بیشتر مانند ژنرال هایی برای ارتش بودند. بعدها روم همین سیستم را اقتباس کرد و دو کنسول برای مدیریت ارتش روم تعیین شد. قدرت واقعی سیاسی در اسپارت بیشتر در دست ایفورها بود.
ایفورها
ایفورها که توسط تمامی شهروندان انتخاب میشدند نماینده ی قدرت دموکراتیک در سیستم اسپارت بوند. اصولا 5 ایفور وجود داشت و آنها فقط برای یک سال انتخاب میشدند و همچنین امکان انتخاب مجدد آنها وجود نداشت. اگرچه ایفورها با رای مردم انتخاب میشدند اما بنا به نقل تاریخدانان ایفورها معمولا محافظه کارترین عناصر ساختار سیاسی اسپارت بودند و همواره مخالف تغییرات در جامعه و قوانین اسپارت بودند.
گروسیا
اسپارت دارای یک مجلس برای ایجاد خط مشی های سیاسی بود که گروسیا نامیده میشد. گروسیا شامل 28 فرد مسن بالای 60 سال بود که به صورت مادام العمر انتخاب میشدند . همچنین 2 شاه اسپارت نیز جزء گروسیا بودند. خط مشی های سیاسی در گروسیا به بحث گذاشته میشد و سرانجام به صورت یک فراخوان به آپلا تحویل داده میشد.
آپلا
تمامی شهروندان اسپارت عضو این مجلس بودند. در این مجلس لوایح به بحث گذاشته نمیشد بلکه صرفا به لوایح رای آری یا نه میدادند.
سخن آخر
عموما محققان سیستم سیاسی اسپارت را سیستمی بسته میدانند. اکثر قوانین اسپارت غیرقابل تغییر بودند و سایر یونانیان فقدان عناصر دموکراتیک را در اسپارت نکوهش میکردند. اما فراموش نکنیم که در همین سیستم تمامی شهروندان در اداره ی جامعه ی خود نقشی فعال داشتند. تمامی شهروندان عضو مجلس آپلا بودند و به سیاستهای پیشنهادی رای آری یا نه میداند. و اگرچه خط مشی ها در آپلا به بحث گذاشته نمیشد ، اسپارتی ها در سفره های غذای دسته جمعی شرکت میکردند و مرسوم بود که در آنجا در مورد مسائل سیاسی بحث و مشاوره صورت بگیرد. و همچنین نه شاهان بلکه نمایندگان شهروندان یعنی ایفورها بودند که قدرت واقعی را در اسپارت در اختیار داشتند.فراموش نکنیم که همه این مشارکتهای سیاسی متعلق به 25 قرن پیش است و تازه در جامعه ای که در بین سایر دولت شهرهای یونانی به انزواطلبی معروف بود، و با این حال اگر کمی خوب بیاندیشیم مشارکت سیاسی شهروندان آن جامعه در برابر مشارکت سیاسی به اصطلاح شهروندان این سرزمین در امور جامعه ی خود بیشک قابل قیاس نیست. حقیقت این است که ما ایرانیان جز در امور ظاهری چیزی از غرب نیاموخته ایم. باید بارها به این مردم گفت که دموکراسی این نیست که هر چندسال یک بار تکه کاغذی را در صندوقی بیاندازی، آیا به معنای واقعی حتی یک بار شده که در سرنوشت جامعه ی خود سهیم باشیم؟
••••
بیشتر بخوانید: