شاید تاکنون کلمه ی اخو را نشنیده باشید. اما مسلما با کلمه ی اکو آشنا هستید. اگر روبروی کوهی بایستید و با صدای بلند فریاد بزنید ، بازگشت صدای خود را خواهید شنید، این بازگشت صدا را در فارسی پژواک صدا و در انگلیسی اکو میگویند.
جالب است که بدانید ریشه ی کلمه ی اکو از واژه ی یونانی ἦχώ (خوانده میشود اِخــو) گرفته شده است و پشت این واژه اسطوره ای پرمعنا وجود دارد.
در اسطوره های یونانی چنین آمده است:
اِخو یکی از نیمف های (حوریان) کوهستان بود که در کوه کیتاریون ساکن بود.(کوه کیتاریون در یونانی به معنی کوه سرنوشت است و جالب است که بدانید که در همین کوه نیز بود که اودیپ در نوزادی رها میشود،برای همین است که در نمایشنامه ی اودیپ اثر سوفوکل از زبان اودیپ میشنویم که میگوید من فرزند سرنوشت ام).
زئوس از همنشینی با این نیمف های زیبا لذت میبرد و گاه گاه به زمین میآمد و آنها را ملاقات میکرد.هرا همسر حسود زئوس، به این ملاقات ها مشکوک شد و عاقبت وقتی زئوس و اِخو را در کوه کیتاریون دید، بر اِخو که تلاش داشت از زئوس دفاع کند خشم گرفت .و برای تنبه اِخو، او را نفرین کرد تا او فقط قادر به ادای چند کلمه ی آخر از صحبتهای دیگران باشد.
بدین گونه بود که وقتی اِخو عاشق نارسیسِ خودشیفته (واژه ی narcissism در انگلیسی به معنی خودشیفتگی از اسم او ریشه گرفته است) شد،با وجود اتفاقاتی که بین آنها افتاد ، به علت همین نفرین او قادر نشد که عشق خود را به نارسیس ابراز کند ، و مجبور بود که او را که هر روز بیش از پیش در عشق به خود غرق میشد ، ببیند و عذاب بکشد.
به دلیل این عشق نافرجام، اِخو روز به روز بیشتر تحلیل میرفت و سرانجام همه چیز او از بین رفت. زیبایی اش را از دست داد،پوستش خشک شد و چین افتاد و استخوانهایش به سنگ تبدیل شد. امروزه تنها چیزی که از اِخو باقی مانده است بازمانده ی طنین صدای او است.
اگر روزی به کوهستان رفتید ، در برابر کوهی بایستید و با صدای بلند هر واژه یا جمله ای که میخواهید را فریاد بزنید، صدای اِخــو را خواهید شنید .
مدخل ویکیپدیای انگلیسی درباره ی اِخو