برای اثبات ابدیت حرکت، ارسطو سلسله علت ها را دنبال میکند تا اینکه به نتیجه زیر میرسد:
برای اینکه چیزها تا ابد در حرکت باشند باید منطقا چیزی وجود داشته باشد تا آنها را حرکت دهد و برای این، آن چیز نیز باید در حالت ثابت باشد: وحدت همهی چیزها؛ که آن را ارسطو خدا میخواند.
البته منظور او از خدا، خالق هستی نیست بلکه نیروی محرکه کل کیهان است که در کیهان وجود دارد.
و چگونه چیزی میتواند علت حرکت همه چیزها باشد در حالی که خود ثابت است؟
ارسطو به ما میگوید این اتفاق اینگونه میافتد که همه چیز به سمت او کشیده میشوند.
و چگونه همه چیزهای بسمت او کشیده میشوند در حالی که خود ثابت است؟
او چونان معشوق، همه چیزها را بسمت خود جذب میکند.
و سخنی از دانته که الهام گرفته از این جهانبینی است:
L'amor che move il sole e l'altre stelle.
عشق، که خورشید و دیگر ستارگان را حرکت میدهد.