داریوش شاهنشاه هخامنشی فرستادگانی را به دولت شهرهای یونان گسیل کرد تا از یونانیان طلب آب و خاک به نشانهی فرمانبرداری کند. دو دولت شهر آتن و اسپارت فرستادگان شاه را به درون چاه انداختند؛ جایی که به آنها گفته شد آب و خاک مورد نیاز خود را خواهند یافت.
اما چون کشتن پیامرسان عملی کفرآمیز تلقی میشد و باور بر این بود که موجب خشم خدایان میشود، اسپارتی ها دو جوان نجیب زاده را برای اعدام به دربار ایران میفرستند تا خدایانشان در جنگ پیش رو از آنان روی نگردانند.
این دو فرستاده با تصمیم شخصی خود جهت رفتن به پیشگاه شاه ایران و کشته شدن عازم سفر میشوند.
هنگام حضور در مقابل شاه ایران،کنش و عمل این دو شخص، بیانگر شکافٓ تاریخیِ عمیقی بین سرشت و ذات مردمان خاورمیانه و غرب در کل این چند هزار سال است.
هرودوت این چنین روایت میکند:
آنگاه آن دو[سفیران اسپارت] به شوش رسیدند و آنان را به پیشگاه خشایارشا بردند. نخست نگهبانان از آنان خواستند در پای شاه به خاک بیفتند و خواستند آنان را به این کار وادار کنند؛ اما آنان گفتند حتی اگر نگهبانان ایشان را به زور به زمین اندازند چنین نخواهند کرد، چون رسم آنان نیست که در برابر انسانی سجده کنند و برای چنین کاری نیز به ایران نیامدهاند . پس از انجام این مراسم خودداری کردند...