افسانه اورفئوس و ائورودیکه

پس از خدایان چند تن از آدمیان توانستند در هنر سرآمد روزگار خود شوند و در نوازندگی در ردیف نوازندگان آسمانی و ملکوتی قرار گیرند.اورفئوس بزرگترین و مشهورترینشان بود.

او از تبار مادری والاگهر تر از آدمیان بود. او پسر یکی از موزها و شاهزاده ای اهل تراس بود.استعداد موسیقی را از مادر خود به ارث برده بود،و استعدادش را در تراس،یعنی در همان جایی که به بار آمده بود شکوفا کرد.مردم تراس بیش از یونانیان دیگر به موسیقی ارج می نهادند.امّا اورفئوس غیر از خدایان هیچ رقیب دیگری نداشت.در نوازندگی و خوانندگی قدرتی لایزال داشت.هیچ کس و هیچ چیز نمی توانست در برابرش پایداری کند و بایستد.هر چیزی خواه جاندار و خواه بی جان با شنیدن نوایش به دنبالش راه می افتاد.او حتی صخره های روی کوه ها را تکان می داد و مسیر رودخانه را نیز عوض می کرد.

 اورفئوس عاشق نیمف جنگلی ای بنام ائورودیکه شد و تصمیم گرفت با او ازدواج کند. اما ائورودیکه  هنگامی که در حال فرار از دست آریستائوس بود، که شیفتهٔ زیبایی او در جنگل شده بود، براثر مارگزیدگی جان خود را از دست داد و روانهٔ جهان زیرین (جهان مردگان) شد.

نقشه دنیای مردگان

اورفئوس در جهان زیرین توانست هادس خدای دنیای مردگان و همسرش پرسفونه را با صدای چنگ مجذوب کند و اجازهٔ خروج ائورودیکه را از هادس بگیرد، به شرط آن‌که تا لحظهٔ خروج از جهنم به پشت سر خود نگاه نکند تا مطمئن شود ائورودیکه به دنبالش می آید.

اورفئوس در آخرین لحظه تحمل از دست داد و به صورت همسرش نگاه کرد و او را برای همیشه از دست داد.

ای خدایانی که بر دنیای تیره و خاموش فرمان می رانید/هر آن کسان که از زن زاده می شوند به سوی شما می آیند

تمامی زیبایان سرانجام به سوی شما می آیند/شما وام دهندگانی هستید که وام خود را سرانجام باز می ستانید

ما فقط اندک زمانی در دنیا زندگی می کنیم/اما بعد همیشه و تا ابد به شما تعلق داریم

اما من کسی را می جویم که خیلی زود به سوی شما شتافت/غنچه ای چیده شده که هنوز مثل گل شکوفا نشده بود

من کوشیدم این ضایعه را تحمل کنم لیک نتوانستم/عشق خدایی توانا بود.شهریارا تو می دانی

پس اگر حکایتی که انسانها می گویند راست باشد/پس گلها چگونه شاهد ربوده شدن پرسفونه بودند

پس برای اوریدیس زندگیی ببافید که هنوز تمام ناشده/از دستگاه بافندگی گرفته نشود

فقط تویی که می توانی او را دوباره به من وام دهی/که چون پیمانه عمرش به سر آید به سوی تو باز خواهد گشت

مترجم حامد منوچهری کوشا

••••