تاریخ یونان باستان اساطیر یونان کتابخانه آثار افلاطون نمایشنامه ها یادداشت‌ها گالری درباره ما

گروه فرهنگی هنری اِخــو

تاریخ، فرهنگ و هنر هلنی

تالس و پیشبینی خورشید گرفتی

در 28 مه 585 پیش از میلاد در کنار رود هالیس در آسیای صغیر دو ارتش امپراتوری ماد و پادشاهی لیدی با یکدیگر مواجه شدند.

در بحبوحه نبرد ناگهان خورشید گرفت و آسمان تاریک شد. حیوانات و پرندگان با ناله ها و فریادهای عجیبشان از وحشت پنهان شدند.

جنگ ماد و لیدی

سربازان دو ارتش که شاهد خورشید گرفتگی بودند از ترس، سلاح هایشان را به زمین انداختند و دستانشان را رو به آسمان بلند کردند.

۰۳/۰۲/۰۷
۰ نظر
مسعود سلطانیان

هِرو و لیندِر

در آبراهه هلسپونت آنجا که اروپا آسیا را ملاقات میکند دو جوان، عشقی را در جاودانگی مرگ شریک میشوند.

هلسپونت

یکی راهبه ای که سوگند پاکدامنی خورده و نیاز به درگاه الهه عشق و زیبایی میبرد؛ آنجا که آفرودیت را در برج معبد شهرش سِستوس پرستش میکند.

و دیگری پسری بنام لیندِر در آن سوی دیگر تنگه در شهر آبیدوس که دلباخته راهبه شده است.

۰۳/۰۱/۰۴
۰ نظر
مسعود سلطانیان

اکلوکراسی

به حکومت عوام، اکلوکراسی میگویند. حکومتی که در آن قدرت در دست اکثریت قاطع مردم است. این واژه از دو بخش اکلوس به معنای توده، جماعت، عوام زورمند و کراسی به معنای حکومت تشکیل شده است.

اکلوکراسی

اما تفاوت آن با دموکراسی چیست؟

۰۲/۱۰/۰۵
۰ نظر
مسعود سلطانیان

ازدواج در اسپارت

مناسبترین سن ازدواج برای مردان اسپارتی سی سالگی، و برای زنان بیست سالگی بود. مجرد زیستن جرم شناخته میشد، تا آنجا که مجردان از حق شرکت در انتخابات و حق شرکت در اجتماعات و جشنهای عمومی، که در آن زنان و مردان جوان میرقصیدند، محروم بودند.

ازدواج در اسپارت

کسانی را که از ازدواج میگریختند، وا میداشتند که، حتی در زمستان، با بدنی عریان در میان مردم بخرامند و سرودی را تکرار کنند با این مضمون:

۰۲/۰۹/۱۸
۰ نظر
مسعود سلطانیان

بهار؛ بازگشت الهه دنیای مردگان

وقتی پرسفونه دختر دمتر _الهه روییدنی ها_ با دیگر الهه گان مشغول بازی و بوییدن گلها بود، کودک خدای عشق، به تیری قلب هادس، ایزد دنیای زیرین را درید و شکارش به ناگهان الهه را ربود و در غاری فرو رفت.

اروس

۰۱/۰۱/۱۱
۱ نظر
مسعود سلطانیان

روان و عشق [سایکی (پسوخه) و اروس]

دختری بود زیبا به نام سایکی. آنقدر زیبا که مردان را یارای خواستنش نبود. مردم او را تجسم آفرودیت میپنداشتند و این باورشان موجب خشم الهه میشد.
والدینش چون از بختش ناامید گشتند به خدایان متوسل شدند.

سایکی (پسوخه)

پیشگوی معبد، سرنوشت سایکی را رها بر صخره ای در انتظار هیولایی بالدار میدید. پس والدینش او را با غصه فراوان بدست سرنوشتش سپردند.

۰۰/۰۸/۰۱
۱ نظر
مسعود سلطانیان