متن آهنگ:
در 28 مه 585 پیش از میلاد در کنار رود هالیس در آسیای صغیر دو ارتش امپراتوری ماد و پادشاهی لیدی با یکدیگر مواجه شدند.
در بحبوحه نبرد ناگهان خورشید گرفت و آسمان تاریک شد. حیوانات و پرندگان با ناله ها و فریادهای عجیبشان از وحشت پنهان شدند.
سربازان دو ارتش که شاهد خورشید گرفتگی بودند از ترس، سلاح هایشان را به زمین انداختند و دستانشان را رو به آسمان بلند کردند.
در آبراهه هلسپونت آنجا که اروپا آسیا را ملاقات میکند دو جوان، عشقی را در جاودانگی مرگ شریک میشوند.
یکی راهبه ای که سوگند پاکدامنی خورده و نیاز به درگاه الهه عشق و زیبایی میبرد؛ آنجا که آفرودیت را در برج معبد شهرش سِستوس پرستش میکند.
و دیگری پسری بنام لیندِر در آن سوی دیگر تنگه در شهر آبیدوس که دلباخته راهبه شده است.
مناسبترین سن ازدواج برای مردان اسپارتی سی سالگی، و برای زنان بیست سالگی بود. مجرد زیستن جرم شناخته میشد، تا آنجا که مجردان از حق شرکت در انتخابات و حق شرکت در اجتماعات و جشنهای عمومی، که در آن زنان و مردان جوان میرقصیدند، محروم بودند.
کسانی را که از ازدواج میگریختند، وا میداشتند که، حتی در زمستان، با بدنی عریان در میان مردم بخرامند و سرودی را تکرار کنند با این مضمون: